ای شهادت؛ ای سفر گلگون؛
حلوه کشخت رایتک بابن الاهواز
همچون درخت بر سر عهدش ایستاد
عاشق برای هر بلا آماده باشد
غروب مثل درختی تکیده برمی گشت
قد رشید ملتی در قامتش تا شد
رفت و بلا پشت بلا، غم پشت غم آمد
دل خواست از تو بگوید
ما مانده ایم و خاطره چشم مست تو
شعرخوانی بختیاری برای حاج قاسم سلیمانی
یا قائدنا التزمت ابدین الاسلام
چه جای غم برای رفتن قاسم سلیمانی
تمام آب ها گرم است از سرخب لبخندت
چه سخت بود برای تو مرگ در بستر !
خورشید در عزای برادر به خون نشست