دشمنش زهله نکه جُم بخوره تا بیدس
پل صراط من انگشت اوست گرچه بریده
مادر که با هلال محرم شروع کرد
مباد اینکه پی یک شتر زبیر شوم
مرد بودن گاه از زن ها سرایت می کند
ظهر فردا از گلو بر خیزران می ایستد
ای گل به توان هر چه شبنم
حسین آمده از راه، کربلا برخیز
اخذنی اویاک خیط ابرایه العباس
چشم تو مشک و مشک تو پاره
چقدر آب برای گلی چون تو کافی است؟
افتخار دو جهانم شده دربانی تو
آخرین سرباز مولا را ببین در معرکه
حوالی غروب خیمه راس ساعت ماهت